نيكان و روهاننيكان و روهان، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

نیکان و روهان ضربان قلبم

مقایسه عکس

نيكان روهان نیکان تو این عکس چند ساعت بعد از دنیا اومدنش  ببخشید که پراکنده عکسها رو میزارم هر چی که تو هاردم هست براتون میزارم اين يكي هم تقريبا يك ماه گذشته دقيقا نميدونم تاريخ عكس رو ندارم عكس بالا نيكان جوشهاي خيلي ريزي رو صورتش زده بود. كه دكترش گفت به تغذيه مادر بر ميگرده كه چيز مهمي نيست بعد از يك هفته خوب شد. عكس پايين هم نيكان چهل روزش گذشته بود وارد ماه دوم از زندگيش شده بود اينقدر ورج و وورجه كرد كه در آخر در خواب ازش عكس گرفتم.     ...
24 مرداد 1390

اولين رمضان با روهان

آمد رمضان و مقدمش بوسيدم در رهگذرش طبق طبق گل چيدم من با چه زبان شكر بگويم كه به چشم يك بار دگر ماه خدا را ديدم ماه مبارك رمضان بر همه شما عزيزان و دوستان و مردم خوب ايران مبارك باد روهان پارسال 15 رمضان مصادف با تولد امام حسن به دنيا اومد و امسال اولين روز ماه مبارك رمضون هنگام سحر وقتي من و باباش مشغول صرف غذاي سحری بوديم بيدار شد و با تعجب پاي سفره سحر نظاره گر من و باباش بود و بعد از كمي بازي و تموم كردن كارهام با من به خواب رفت. كوچولوي مامان قبول باشه ........   ...
11 مرداد 1390

آموزشهاي ورزشی و تفریحی تابستان

با شروع تابستان همه خونواده ها ميخوان كوچولوهاشون بزارن كلاسها ي آموزشي خوب به طبع من هم بايد يه پرسجوي ميكردم تا ببينم تو سن نيكان چه چيزهاي لازمه خيلي دوست داشتم نيكان كلاس موسيقي رو شروع كنه اونهم به صورت دائمي ولي باباي نيكان مخالفت كرد گفت بزار وقتي كه مدرسه ميره تا بهتر نت موسيقي رو ياد بگيره بهر حال  اين كار نشد ولي من دوباره ميخوام موضوع موسيقي رو شروع كنم تا ببينم پدره راضي ميشه يا نه؟ با مدير مهد نيكان خانم كمالي صحبت كردم گفت نقاشي و شعر و قصه و زبان و قرآن رو اينجا در حال آموزشه و تو ورزشهاي مهد  ژيمناستيك و اروبيك هم كم كم ك در حال ياد گرفتنه تو ورزشهاي تابستوني شنا ميمونه كه بازم بهرام باباي نيكان مخالفت كرد كه از طري...
11 مرداد 1390

ناقلاي مامان

هميشه اين داداش كوچولوه كه زودتر از خواب بيدار ميشه صبح و عصر و شب نداره و هر كجا هم باشه زودي خودش به نيكان ميرسونه تا بيشتر از خودش نخوابه.......     ...
1 مرداد 1390

دعواي روهان با نيكان

روهان جديدا ياد گرفته نيكان رو دعوا كنه خيلي با مزه اين كارش انجام ميده (البته از ديد من) اگه داد كمكي بهش نكنه به سوي نيكان ميره تا قانعش كنه كه هر چيزي رو كه تو دستشه از نيكان بگيره و نيكان هم با اين موضوع به صورت خنده فيسلش ميده. بعد از كلي كلنجار رفتن با همديگه هر دوشون يكي از پس از ديگري به خواب ميرند و اينجاست كه من يه نفس راحتي ميكشم.       ...
1 مرداد 1390

قاب موبايلم

اوستا نيكان تو خراب كردن هر وسيله كه به دستش ميرسه استاده و به طبع روهان هم دستكمي از برادرش نداره و اين بار روهان ه ه كه با وسايل شخصي من كلنجار ميره و  سعي ميكنه قاب موبايلم رو در بياره و تو كارش هم موفق ميشه و دوباره ميخواد اونو جا بزنه حالا با هم ببينيم. ...
1 مرداد 1390
1